جدول جو
جدول جو

معنی خای تیمور - جستجوی لغت در جدول جو

خای تیمور
نام یکی از فرماندهان سلطان اولیجایتو است در جنگ گیلان، رشیدی آرد: توضیح آنکه اولیجایتوی در ذی القعده سنۀ 706 هجری قمری فولاد خبکسان را بر سر آغرق گذاشت و باسپاهی جرار از سلطانیه متوجه گیلان شد و بطارم آمد واز آنجا به کوه طرفک رفت و سپس متوجه گیلان شد، بر میمنۀ لشکر: ’امیر سونج’ و ’امیر سوتای’ و ’امیر علی پادشاه’ و ’طغای گورکان’ و ’توقتیمور’ و ’بهادر’ و بر میسره: ’امیر ایرنجین’ و ’جیجک گورکان’ و ’خای تیمور’ را گذاشت، (از ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 14)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ)
دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان. این ده در 15 هزارگزی شمال باختری راه مالرو عمومی واقع و ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری که سکنۀ آنجا 443 تن میباشد. مذهب این سکنه شیعه و زبانشان ترکی است. آب آنجا از چشمه سار و محصول آن غلات و انگور است. شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و گلیم بافی میباشد. راه مالرو است. این ده راخان تمر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نام یکی از فرماندهانی است که اولجایتو برمیسرۀ لشکر خود در لشکرکشی بجانب شام تعیین کرد. امیر اولجایتو در سنۀ 712 هجری قمری بقصد قشلاق از سلطانیه عازم شد و از بغداد لشکری بجانب شام کشید امیر اعظم امیرجوبان را منقلای لشکر تعیین فرموده و میمنۀ لشکر امیرسیونج و امیر تیمورتاش و امیرسوتای و امیرعلی پادشاه و امیر قورمشی الساق و توقاالدرجی بود و برمیسره امیر ایرنجین و امیرحسین اندجانی و امیر طغان و امیر خان تیمور وبور کوچک قرار داشت. (از ذیل جامع التواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 53)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از امرای عصر سلطان ابوسعید بود در خراسان با ’ناری طغای’ همدست شد و به قتل خواجه غیاث الدین وزیر اقدام کردند ولی توطئۀ آنان آشکار گشت و در غرۀ شوال سال هجری قمری در سلطانیه اعدام شدند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 216-218و تاریخ مغول اقبال صص 342- 343 و طاش تیمور شود
لغت نامه دهخدا
دهستانی است از بخش حومه شهرستان مهاباد استان چهارم (آذربایجان غربی). دارای 79 آبادی است و آب آنجا از رود مهاباد است. جمعیت آن 12360 تن ومحصولات عمده اش غلات، توتون و فرآورده های دامی است. مرکزش اسکی بغداد است که در 50 کیلومتری جنوب شرقی مهاباد واقع است. (از دایره المعارف فارسی). ایل تیموردارای 44 قریه است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 177) ، که از ایلاق باشد: فیروزج ایلاقی. (الجماهر بیرونی ص 170)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 3هزارگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد بسردشت دره معتدل مالاریایی دارای 182 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مهاباد و چشمه، محصول آنجا غلات و توتون و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری، صنایع دستی مردم آن جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(طُ تَ)
امیر طغای تیمور، یکی از امرای عصر سلطان اولجایتو، پسر سوتای. (ذیل جامعالتواریخ ص 34 و 35)
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ فَ)
دهی است از دهستان تبادکان، بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 2 هزارگزی شمال خاوری مشهد، و 2 هزارگزی باختر کشف رود. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 176 تن سکنه. آب از رودخانه تأمین می شود. و محصول آن غلات است. اهالی به زراعت و مالداری اشتغال دارند. و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از سربداران، نامش محمد، و او پس از وجیه الدین مسعود امارت یافت 744-746 ه. ق.)
لغت نامه دهخدا